مهمانی
محد گیان
دیشب که می خواستیم برای مهمانی به خونه دختر عمو شتاو بریم توی خونه گفتی قول شرف میدم بریم اونجا
به چیزی دست نزنم اذیت نکنم با اژین کاری نداشته باشم .
آخه مرد حسابی آدم یا قول نمیده یا وقتی هم قول داد اون هم قول شرف زیر قولش نمیزنه.
همین که به اونجا رسیدیم ده دقیقه نگذشته بود تمام قولهات یادت رفت اینه رسم مردانگی کاری کردی که دیگه هیچکس دوست نداره ما خونشون بریم وقتی هم میریم همش ساعتو نگاه میکنن ببینن ساعت چنده ما پاشیم بریم والله حق دارن با این کارهای که تو میکنی.
چی بگم بقیشو دیگه روم نمیشه بگم .
اینها را می نویسم انشالله روزی که بزرگ شدی خاطراتتو خوندی بدونی که چه کارها که نکردی .
البته تمام فامیل هم میگن خودت هم دست کمی از محمد نداشتی صد رحمت به محمد