محمدمحمد، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 22 روز سن داره

محمد گیان

شیرین کاریهای پت و مت

سلام محمد گیان میدونم خیلی فیلم پت و مت را دوست داری ولی مواظب باش که تو شکل این دو تا نشی .داستان این دو دوست از این قرار است که دست به هر کاری که میزنند یا خرابکاری میکنند یا سر از کار دیگری در میاورند و به کل نتیجه را تغییر میدهند،ناگهان راه حلی به نظر یکی از آنها میرسد و …   تا به حال دقیق و موشکافانه کارتونهای پت و مت را نگاه کرده اید؟ دقت کرده اید چه مشخصاتی دارند؟ ۱- کاملا خودمحور هستند. شما تا به حال کس دیگری را جز این دو در کارتونهایشان دیده اید؟ ۲- تأیید طلب هستند. همدیگر را تأیید می کنند و قند در دلشان آب می شود. ۳- کارهایی می کنن...
28 فروردين 1390

کتابخوان کردن کودکان با 5 حرکت

  ما در عصري زندگي مي‌کنيم که وجود تلويزيون، رايانه و بازي‌هاي کامپيوتري علاقه کودکان به خواندن کتاب‌ها را کاهش داده است... کارشناسان مسايل کودک 5 راه توصيه مي‌کنند که با کمک و به کارگيري آنها مي‌توانيد کتاب‌ خواندن را به يک لذت براي فرزندتان تبديل کنيد: 1 - به شخصيت‌هاي داستاني جان بدهيد کتاب‌ خواندن به اندازه کافي خسته‌کننده است و اگر مطلب کمي پيچيده باشد به سرعت فرد را زده مي‌کند. اگر فرزند شما نيز از خواندن زود خسته مي‌شود، همراه با او بنشينيد. کتاب را با صداي بلند بخوانيد و به شخصيت‌ها جان بدهيد. براي يک فرد خشن صدايتان را کلفت و براي يک مظلوم صدايتان را نازک ک...
9 بهمن 1389

ضرب المثل / قسم روباه را بارو كنيم يا دم خروسو ؟

  يكي بود ، يكي نبود ،‌ خروسي بود بال و پرش رنگ طلا ، انگاري پيرهني از طلا، به تن كرده بود ، تاج قرمز سرش مثل تاج شاهان خودنمائي مي كرد . خروس ما اينقدر قشنگ بود كه اونو خروس زري پيرهن پري صدا مي كردند . خروس زري از بس مغرور و خوش باور بود هميشه بلا سرش مي اومد براي همين آقا سگه هميشه مواظبش بود تا برايش اتفاقي نيافته .     روزي از روزا آقا سگه اومد پيش خروس زري پيرهن پري ، بهش گفت : خروس زري جون . خروسه گفت :‌ جون خروس زري سگ گفت : پيرهن پري جون خروس : جون پيرهن پري سگ : مي خوام برم به كوه دشت ، برو تو لونه ، نكنه بازم گول بخوري ، درو رو كسي وا نكني خروس گفت : خيالت جمع باشه ...
9 بهمن 1389

شعر بازی موش با گربه

  آی گربه ی نا قلا بيا پاور چين بيا به اين سوراخ نگا كن بگرد يه موش پيدا كن اون موشه را تو بردار سربه سر موش بذار ببين موشه چه نازه! دمش چقد درازه! چه دندونايي داره! عجب چشايي داره! اما چرا ترسيده؟ معلومه، گربه ديده يه گربه ي چاقالو با بدن پشمالو با اون چشاي ريزش با دندوناي تيزش ...
6 بهمن 1389

باران

باز برای آسمون                  از راه رسید یه مهمون یه ابر چاق سیاه                 با خنده های قاه قاه ابر ِسیاه شیطون                دوید توی آسمون                                        &nbs...
4 بهمن 1389

تولدم

    يك دانه چوب كبريت شمع تولدم بود مهمان من در اين جشن تنها دل خودم بود شايد به كارهايم يا شعر من بخندي كيك تولدم بود يك تكه نان قندي يك مورچه مرا ديد يك ذره كيك هم خورد يك ريزه كند و آن را با خود به لانه اش برد در راه هر كه را ديد دعوت به جشن ما كرد برگشت و چند مهمان همراه با خود آورد با اين كه دوستانش خيلي زياد بودند از كيك كوچك من خوردند و شاد بودند       ...
29 دی 1389

من بابا را خيلي دوست دارم

  باباي خوب و پيرم دستش را من مي‌گيرم چه خوب و مهربان است چه قدر خوش‌‌زبان است آن ريش مثل برفش بامزه كرده حرفش چين و چروك رويش رنگ سفيد مويش بابا را كرده زيبا اندازه‌ي يك دنيا شب‌ها كه آيد خانه با گفتن فسانه در چشم ما كند خواب تا صبح پيش از آفتاب به احترام بابا با هم مي‌كشيم هورا   ...
29 دی 1389

بچه‌ي خوب

بچه‌ي خوب و عاقل و هوشيا ر اول صبح مي‌شود بيدار مي‌رود از اتاق خود بيرون مي‌برد آب و حوله و صابون مي‌كند دست و روي خود را پاك خوب دندان خويش را مسواك مي‌زند شانه‌ي تميز به موي صاف و براق مي‌كند سر و روي مي‌نمايد لباس تميز دربر مي‌رود با ادب به پيش پدر سخن اول و شروع كلام مي‌كند با پدر به مهر سلام مي‌رود با دهان خندان پيش مي‌زند بوسه دست مادر خويش مي‌نشيند براي صبحانه ن بعد از آن ترك مي‌كند خانه به دبستان براي كسب كمال بچه‌ي خوب مي‌رود خوشحال ...
29 دی 1389

خدا

دانا خداي مهربان اندر زمين و آسمان هر چيز يا هرگونه كار باشد به پيشش آشكار هركس بگويد حرف زشت جايش نباشد در بهشت آهسته گويي يا بلند داند خداي ارجمند هر روز و شب نامش بخوان منما خدا دور از زبان يزدان هميشه يار تو خشنود باد از كار تو ...
29 دی 1389
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد گیان می باشد