محمدمحمد، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

محمد گیان

رازی که تمام کودکان در مورد عشق می داند

1389/12/12 11:50
نویسنده : مامان
986 بازدید
اشتراک گذاری

                   

 

 
 

 
 

 

تمام کودکان رازی دارند که تعداد کمی از بزرگسالان آن را به خاطر می آورند یا درک می کنند . آن راز این است که آنها در هر لحظه با عشقی دست نخورده و اعجاب آور دست و پنجه نرم می کنند . به بازی کردن یک کودک بنگرید . شما عشق را در اعمال او می بینید . هر تصمیمی همراه عشق است ، هر فرصتی با عشق لمس می شود ، هر ماجرای جدیدی با عشق آغاز می شود ، هر مانعی با عشق مقاومت می شود . شما می توانید درخشش عشق را در چشمان کودک شاهد باشید ، در خنده و فریادهای شادمانه ی او ، آن را درک کنید و آن را در فضای اطراف او احساس کنید . او واقعا وجود داشتن خود را جشن می گیرد . او واقعا زنده است
 

 


.
چه چیزی موجب می شود که به او اجازه داده شود که با نیروی بیکران خود هر کاری را انجام دهد ؟ من معتقدم که حقیقت امر، پاکی اوست . هنوز نیاموخته است که خجالتی باشد ، بنابراین نگران آن نیست که آواز بچه گانه اش که با خود زمزمه می کند ، به نظر دیگران مسخره بیاید . هنوز نیاموخته است که از شکست بترسد ، بنابراین توجهی ندارد که در حین یادگیری بازی با رورؤک ، ده ها بار زمین بخورد . هنوز بی تفاوتی را نیاموخته است ، بنابراین نگران آن نیست که عجله و هیجان زیاد خود را برای گردش رفتن به شهربازی نشان دهد . در عوض روی اینکه چطور ببیند ، تمرکز می کند و خودش را در شادی محض وجودش غوطه ور می سازد .
کودکان با درک کودکانه ی خود ، عشق را حس می کنند که این حس برایشان رضایت بخش است . به همین دلیل است که کودکان کاملا عشق را احساس می کنند ، می خندند ، گریه می کنند ، چیزی می خواهند یا به کسی نیاز پیدا می کنند .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان فرشته
12 اسفند 89 12:09
سلام مامان مهربون چقدر مطلبت مثل همیشه قشنگ بود ممنون ................ عزیزم چطوره دلم براتون تنگ شده بود


سلام خوبه سلام داره خدمتتون


سارا
12 اسفند 89 15:29
سلام محمد جونم سلام مامانش خیلی قشنگ بود ممنون


سلام ممنون خاله
سارا
12 اسفند 89 15:48
سلام مامان محمد جون اگه ممکنه می شه بگید چه جوری وقتی وبلگ محمدو می بندم به امید دیدار میاد یعنی چه جوری درستش کردید؟
ممنونم


سلام خاله کدش را برات میفرستم
مامان حسین
12 اسفند 89 23:00
سلام خاله .مطلب قشنگی بود .محمد جون
چطوره؟


سلام خاله حسین جان چطوره خوبه
آوا
13 اسفند 89 0:52



سلام آوا خانم لطفا آدرس وبتون بنویسید ممنون از اینکه سر میزنید
مامان فرشته
14 اسفند 89 9:50
سلام عسل خاله صبح خوبی رو با کامنت قشنگت شروع کردم ممنون بوسسسسسسسسسسس


سلام ممنون
مامان فرشته
14 اسفند 89 10:09
یه نظر خصوصی برات گذاشتم بخون مامان جون
مامان فرشته
14 اسفند 89 10:59
ههههههههه مردم از خنده واقعاً راست می گی من خنگ دقت نکرده بودم الان دقت کردم .............. الان این شکلی شدم از تعریفت ممنونم


دور از جون خاله نفرمایید
مامان فرزانه
14 اسفند 89 11:28
سلام عزیزم خدا پسرتو برات حفظ کنه به نیایش منم سر بزن


سلام خدا دختر شما راهم حفظ کنه
مامان آوا
14 اسفند 89 11:41
سلام من مامان آوا هستم مرسی که سر زدید خوشحالم کردید . وبلاگ قشنگی دارید
پسر خوبتون رو ببوسیت


سلام ممنون که سر زدید
زینب عشق مامان و بابا
14 اسفند 89 12:29



سلام ممنون که سر زدید
مامان آنیسا
14 اسفند 89 13:37
سلام ممنون از این مطلب جالبت .خسته نباشی محمد رو ببوس


سلام آنیسا جان خوبه
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد گیان می باشد