محمدمحمد، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه سن داره

محمد گیان

داستان پسر و دختر جوان

  پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند. با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟ دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی ...
12 اسفند 1392

تاريخ تولد

 تاريخ تولدت مهم نيست تاريخ تبلورت مهمه اهل كجا بودنت مهم نيست اهل و بجا بودنت مهمه منطقه زندگيت مهم نيست منطق زندگيت مهمه و گذشته زندگيت مهم نيست امروزت مهمه كه چه گذشته اي واسه فردات ميسازي ...
5 بهمن 1392

ثبت نام برای پیش دبستانی

هفته پیش محمد رو برای پیش دبستانی  ثبت نام کردیم امروز میخوام از ثبت نام پسر گلم بنویسم . خیلی زود گذشت محمد جان دیگه داری ٦ ساله میشی و امسال باید بری پیش دبستانی . باورم نمیشه که دیگه باید از حالا به فکر مدرسه و ... باشیم خدا رو شکر محمد پسر باهوشیه و من از این لحاظ واقعا خوشحالم امیدوارم یتونه از هوشش بنحو احسن استفاده کنه و فرد مفیدی برای جامعه باشه من برای محمد بهترینها رو از خدا طلب می کنم . ...
28 مرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد گیان می باشد