محمدمحمد، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

محمد گیان

پدر و پسر

1389/10/26 11:50
نویسنده : مامان
1,174 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

با درود

پدری با پسری گفت به قهر

که تو آدم نشوی جان پدر

حیف از آن عمر که ای بی سروپا

در پی تربیتت کردم سر

دل فرزند از این حرف شکست

بی خبر از پدرش کرد سفر

رنج بسیار کشید و پس از آن

زندگي گشت به کامش چو شکر

عاقبت شوکت والایی یافت

حاکم شهر شد و صاحب زر

چند روزی بگذشت و پس از آن

امر فرمود به احضار پدر

پدرش آمد از راه دراز

نزد حاکم شد و بشناخت پسر

پسر از غایت خودخواهی و کبر

نظر افگند به سراپای پدر

گفت گفتی که تو آدم نشوی

تو کنون حشمت و جاهم بنگر


پیر خندید و سرش داد تکان

گفت این نکته برون شد از در


من نگفتم که تو حاکم نشوی

گفتم آدم نشوی جان پدر



جامی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ساعت نیک
5 تیر 96 10:32
وقت شناسی را با کمک ما به کودکان بیاموزید.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد گیان می باشد