محمدمحمد، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

محمد گیان

مهمونی و پارک رفتن محمد با دختر عمو هاش

1390/2/19 12:05
نویسنده : مامان
3,773 بازدید
اشتراک گذاری

Bears and hearts
Bears and hearts

سلام محمد گلم خوبی امیدوارم رزوی که این مطالب را میخونی سالم و سرحال و قبراق مثل روزی که با دختر عموهات کانیا و کیانا پارک رفته بودیم باشی

روز جمعه که برای مهمونی رفته بودیم خونه عمو نادر و خودت اسرار میکردی که میخوام برم پیش کانی و باهاش بازی کنم گفتیم باشه من هم به زن عمو زنگ زدم گفتم میخوام نهار بیام خونه شما خلاصه بعد تعارفات و احوال پرسی تلفن را قطع کردم و  اول بردمت حموم آخ که چقدر حموم کردنو دوست داری بیشتر حموم کردن یه بازیه برات .

بعد از حمام کردن لبسهاتو پوشیدم (خدا را شکر آلان دیگه موقع لباس پوشیدن نق نمی زنی قبلا ها موقع لباس پوشیدن بیچاره میکردی منو اینو نمی پوشم از این خوشم نمیاد این اذیت میکنه تنگه گشاده و....)راه افتادیم به سمت خونه عمو نادر.

تو راه همش میپرسیدی مامان کانیا میزاره با اسپاب بازیهاش بازی کنم ماشین داره باباش براش میخره (نه پس فقط بابای تو برات میخره )وای محمد چقدر میپرسی

وقتی رسیدم اولین چیزی که سراخش را گرفتی کانیا بود کانی اسباب بازیهات کو میدی منهم بازی کنم یه جوری میپرسیدی که انگار خودت تا حالا برات نخریدن و نداری اصلا آخی .

خلاصه بعد از صرف ناهار و استراحت و بازی کردن جنابعالی با کانیا و کیانا بابات گفت بچه ها  را جمع کنید میخام ببرمشون پارک وقتی که بابت اینو گفت وای چه کردین شما سه نفر .

من نمیدونم شما سه تا وروجک این همه انرژی را از کجا میارین آخه مگه خسته میشدین شما با چه شور و شوقی هم بازی میکردین سره سره بازی. قصر بادی .تاب بازی و اوهههههه دیگه خدایش من که خسته شدم از بس که دنبالتون بودیم واز اینکه به شما سه نفر خوش میگذشت و لذت میبردین از بازی کردن خدایش ما هم خوشحال بودیم در آخر بابات رفت بستنی گرفت که برگردیم بیایم خونه مگه قبول میکردی نه من میخام بازی کنم اینو سوار نشدم اینو میخام دوباره سوار شم بابات گفت اگه بخوای اذیت کنی دیگه پارک نمی میام تو هم گفتی باشه ولی باید قول شرف بدی که باز هم منو بیاری .

مرد حسابی یه جوری قول میگرفتی که انگار ما تا حالا تو رو پارک نیاوردیم یا نمیخایم بیارم آخه یه زره آبرو داری کن .شب که برگشتیم به محض اینکه رسیدم از بس که خسته شده بودی خوابت برد .

محمد گیان تو عاشق رفتن به پارک بودی و بازی کردن با دیگر بچه ها در کل خیلی اجتماعی بودی دوست داشتی که همیشه دور و برت شلوغ باشه فرقی نمیکرد بزگ یا کوچک فقط مهم بازی کردن با خودت بود و مدام میگفتی شما را سوار ماشینم میکنم میبرمتون بیرون اگه اذیت کنید دیگه نمیبرمت پیاده ات میکنم برات بستی نمیخرم و از این حرفهای که به خودت میگفتن تو هم به دیگران .

 

محمد گیان دوستتتتتتتتتتتتتتتتتت داریم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

رخساره
19 اردیبهشت 90 12:08
همیشه درپی بهترینها باشید . به ما سر بزنید .....
مامان فرشته
19 اردیبهشت 90 12:09
سلام عزیز دلم
خاله می دونستی خیلی دوستت دارم
مامان جون همه بچه ها همینجوری هستن اگه دنیایی اسباب بازی داشته باشن بازم کمشونه
ان شاا... همیشه خوش و شاد باشین
بوسسسسسس


سلام خاله ممنون حال فرشته ات چطوره
مامان ماهان
19 اردیبهشت 90 12:21
سارا
19 اردیبهشت 90 17:11
سلام عزیز دلم
چقدر اسم دختر عموهات قشنگه خداروشکر که بهت خوش گذشته عزیزمممممممم
بوسسسسسسس


سلام به خاله سارا مهربون و فرشته هاش خوبین
بوسسسسسسسسسسسسسس
سارا
19 اردیبهشت 90 17:12
راستی گلم یکم وبلاگت بهم ریخته مثلا عکسهاش نمیاد منظورم عکسهای کنارشه کلا قالبش فکر کنم یکم بهم ریخته ببخشید
زينب عشق مامان و بابا
20 اردیبهشت 90 1:22
سلام محمد عزيز هميشه سلامت باشي و سر حال مشغول بازي فقط به شرطي كه مامان و بابا رو اذيت نكني


سلام خاله چشم زینب جانو ببوس
مامان روژین
20 اردیبهشت 90 9:04
سلام محمد جان .
خاله داری میری پارک یه سر بیا روژین رو هم سوار کن ببر قربونت . مثل خودته از پارک و سرسره سیر نمیشه .


سلام خاله چشم
مامان فرشته
21 اردیبهشت 90 2:18
سلام مهربونم
محمد جونم خوبی خاله
بوسسسسسسسس


سلام خاله خودم بوسسسسسسسسس برای گیسو جان
نسترن
21 اردیبهشت 90 9:05
سلام آقای خوگشل. خوبی؟ الهی همیشه شاد و سرزنده باشی


سلام خاله ممنون آرین خوبه
مامان حسین
21 اردیبهشت 90 10:05
سلام محمد جان
خوب پس خوش گذشته خداروشکر
امیدوارم همیشه شاد باشی عزیزم



سلام خاله حسین جان خوبه
سارا
22 اردیبهشت 90 10:07
سلام محمد جونم
خوبی خاله؟بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس


سلام مرسی خاله جان فرشته ها خوبن
فاسان
22 اردیبهشت 90 10:47
امیدوارم همیشه درکنارفرزند گلت شاد و موفق باشی(◠‿◠) به ما هم سر بزن امیدوارم به دردت بخوره

http://ehsan418.mihanblog.com


سلام ممنون
مامان حسین
23 اردیبهشت 90 23:28
سلام به خاله و محمد گل
خوبین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


سلام ممنون شما خوبین
مامان روژین
24 اردیبهشت 90 12:09
سلام محمد جان .
خوبی . خوش میگذره . از شعرهای روژین خوشت اومد ؟


سلام وای شعر گذاشتی خاله
ملیحه
24 اردیبهشت 90 12:29
سلام محمد جان .خوبی خاله ؟امیدوارم همیشه شاد و خوش باش


سلام ممنون خاله جان آرتین چطوره
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد گیان می باشد