سلامی دوباره به همه دوستان خوبم
سلامی دوباره به همه دوستان خوب و دوست داشتنی و گلم وتمام نی نی وبلاگیهای عزیز و تشکر از تمام عزیزانی که
با پیامهای با محبتشون اضهار لطف کرده بودند از خدای میخوام که سالی پر از خیر و برکت داشته باشین و همیشه با
عشق به یکدیگر زندگی کنین
دوستان خوبم متاسفانه قبل از سال نو یه اتفاق بد برای محمد افتاد که خیلی خدا به ما رحم کرد و از این بابت خدای بزرگ را شاکرم و راضیم به رضلیش روز 1389/12/28 بود که محمد جان دم در خانه زمین خورد و متاسفانه دستش شکست و قتی بردیم بیمارستان و از دستش عکس گرفتیم دکتر گفت خدا خیلی بهش رحم کرده چون بد ترین جای ممکن دستش شکسته اگر نیم سانت پایین تر بود باید دستش را عمل و پلاتین میذاشتی وای خدا وقتی دکتر این را گفت نمی دونیین که چه حالی داشتم از یه طرف ناراحت محمد بودم چون خیلی داشت درد می کشید واز یه طرف خوشحال چون خدا خیلی بهش رحم کرده بود .
دستش نیم سانت بالاتر از ارنجش شکسته بود و خیلی هم درد میکشید خیلی ناراحت بودم و دلم براش میسوخت آخه محمد جان وقتی یه سالش بود پای راستش هم شکست توی این سن کم باید دو بار درد شکستگی استخوانهای را میکشید.
خوب خدا را هزار بار شکر آلان حالش خوب شده و اتل دستش را باز کردیم ولی خودش خیلی از دستش می ترسه و فقط با دست چپش کار میکنه چون دیگه عادت کرده .
با این که دست محمد شکسته بود ولی خدا را شکر تعطیلات عید بد نبود جای همه شما دوستان خالی دوره مهمانیها شروع شده خونه اقوام و فامیل هر شب خانه یکی از فامیل دیگه اینقد عادت کرده بودیم دوست نداشتیم که تعطیلات تمام بشه .و شبی که همه فامیل خانه ما بودن برای شام خیلی خوش گذشت کاش که همیشه اینجوری همه دور هم جمع بودندکاش