علاقه محمد به زور خانه
دیروز محمد با پدرش صبح به زور خانه رفته بودند البته یه بار دیگه اتفاقی وقتیکه از جلوی زور خانه رد شده
بودند برای دیدن ورزشکاران از اون وقت به بعد محمد مدام حرکاتهای راکه در زور خونه دیده بود توی خانه تکرار
میکرد مثلا دو تا برس موی سر برمیداشت و با آن میل میزد و یا یه کاسه میاور و مرشد میشد و به پدرش
هم میگفت که باید تو هم پاشی ورزش کنی وبگی رخصت مرشد یا علی خلاصه بعد از اون یه بار مدادم به
پدرش میگفت من ببر پلهون خونه میخوام پلهون بشم (به قول خودش پهلبون ) تا اینکه دیروز باز هم با پدرش
به زورخونه رفته بودن و اونجا مدادم بهونه میگیره که من هم میخوام برو توی گود و حالا بهونه گیری میکنه که
یالا باید برای من میل بخرین
چشم پهلبون محمد برات میخریم فقط باید بگیم برات درست کنند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی