پایان کلاس اول
من وتو دست به دست
در کنار هم ٬بالا می رویم٬گام به گام ٬از کوه بلند دانش٬فهمیدن لحظه
تو به آغاز الفبا دلخوش٬من به آیینه ی عرفان و حقیقت مشغول
چشممان رو به جلو٬دلمان گرم به بودن وکنار
ودرآن گوشه ی منشور خیالم به دو دست
مینشانم بذر دانستن و بودن و توانایی ناب
به امید رویش آگاهی تو
و تو امروز به من تکیه زدی
که بیاموزی و در ره بروی
لیک می دانم من٬می رسد روز دگر
که تو گیری دستم و بری مادر را
دست به دست به تمنای یک عشق دیرین
به طلب سوی کهن دیر زمان
به تداوم به جلو ٬ بهر پوییدن راه دانش
پسرم همواره در کنار تو به دیدن سر پایم
و تو در قلبم جهش نور امیدی به چراغ زندگی.
من به روئیدن و پو یائیت ایمان دارم ...............
پی نوشت:روزها از پی هم می گذرند و پسرکم با نوازش این عبور روزانه به باور روییدن متبرک می شود.
رشد آگاهی و توانت را به نظاره نشسته ام و و با بوئیدنت جان تازه شدن می یابم.
می دانم که به چشم بر هم زدنی برای دیدن چشمانت باید گردنم را به آسمان بالا ببرم و توبرایم خورشید شوی به تمثیل گلهای آفتابگردان.عشق مادر بدرقه روزهای فراگیریت باد